من اشفتگی هایم
لحظه هایم همه وهمه
در تار وپود تو نفس می کشد
و غصه هایم در التهاب با شکوهت اب می شود
دلم که میگیرد به مهربانی تو پناه می برم
گاهی نوشتن سخت می شود
و از تو نوشتن سخت تر
من هر وقت دلم میگیرد با تو حرف می زنم
من از سنگها برگها دریا ها و اقیانوسها برترم
چون دلم برایت تنگ می شود
و می توانم در فراق تو ویادت گریه کنم
نظرات شما عزیزان: