عشق یعنی علاقه ذهنی | ||
|
چارلی چاپلین: آموختم که با پول میشود خانه خرید، ولی آشیانه نه،
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...! گفتنــد عشقـ آنـ استـ که به او نرسی
تنهایم... پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم برگی حکم داشتم دیـــروز ، همیـــن حوالـــی ک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام مانند شیشه بعضي آدمهــــــا يهـو ميــان . . . !
تو رفته ای و من
آرام گوشه ای نشسته ام و زخمهایم را دانه دانه می شمارم... نمیدانم چندمین زخم را از تو خورده ام اما می دانم درد این زخم فرو نمی نشیند از شبهایم بپرس که تا سپیده دم بارانی اند...
گاهی وقت ها ،
برای صداقتت < تــــاوان > باید بپردازی !
گاه به سنگینی ِ زندگیت ...! هر بار که می خواهم به سمتت بیایم یادم می افتد
دلـتـنـگی هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست...
یه رابطه از اونجایی خراب میشه که
تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش . . .
گذشـته ی من گـذشت !
.
|
|
[ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |