عشق یعنی علاقه ذهنی | ||
|
رفیــــق ! ﺗﻤﺎﻣـِ ﺧَﻨﺪﻫـ ﻫﺎﯾﻤـ ﺭﺁ ﻧــﺬﺭ ﮐﺮﺩﻫـ ﺍﻣـ ﮐﻬـ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻣـ ﻧﮕﯿــﺮَﺩ، میــری؟؟!! لطــــــفا مراقب قدمهایتان باشید جالبه آدمـــا با رفتاراشـون ، حرفاشـون قدرت تکلـم رو ازت ميگيـرن ... گفتی: به گوش خــدا برسانيد . . . دیـــــــــــــــــــــر آمـدی ... کمـــــــــــــــــــــــی تغییـــــــر کرده ام ! بــــــــرای شناخـتـنـم عکـســــــــــم را مچـالـــــــــــه کن
بغضی در گلویم نشست و بی آنکه بفهمی مرا خفه کرد تمــام خنده هايـم را نذركــرده ام تا تــــو همان باشي، كـه صبح يكي از روزهــاي خــدا .... عطـر دستهايتـــ دلتنگي هــايـم را بـه بــاد مي سپــارد
حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات باشه، قبول. لااقل این نکته را بدان: آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید دلم بود نامهربان هیچ ماشینی به مقصدِ تو نمی رساندَم. مسافرکِش ها هم فهمیده اند خیالی بیشْ نبوده ای! مـحکــم باش وقتی خیلی نرم شوی ؛ همه خـَمـَت می کنند ! حتی کسی که انتظار نداری چرا نگاه می کنی؟ تنهــا ندیده ای؟ به من نخنـــد… من هم روزگاری عزیــــز دل کسی بودم ما به هم نمی رسیم...!! امّا بهترین غریبه ات می مانم که تو را همیشه دوست خواهد داشت . . .
هميشه تو زندگيت جسارت یک جدایی عاشقانه رو داشته باش تا حقارت به هر قيمتی نگه داشتن رو به دوش نکشی به دنبال کدام پایان ! خلاف جاده ایستادی ؟
چرا باید به تنهایی ؟ دوباره بی تو برگردم ؟
کجای جاده بد بودم ؟ کجای قصه بد کردم ؟ شبــهایم پــُــر شــده از خواب هایی کـ در بیــداری انتظارش را دارم می دانــی بیا بنشین اینجــا تا برایت کمــی دَردُ دل کنم ... یادداشت های سوخته ام را به همراه تمام ناگفته هایم… در بطری نهاده …و به دست امواج دریا سپردم… سالها گذشت و من…در انتظار اینکه پیغامی از تو نرسید… مآیوسانه از امواج دریا دل بریدم… اما حیف.. بعد مرگ تو فهمیدم…تقصیر تو نبود گناه از دریا نیز نبود…تقصیر من بود… در بطری باز مانده بود… دلـی کـه انـدوه دارد نیـاز بـه شـانـه دارد نـه نـصـیـحـت دلــــم یـــــــک آدم برفـــــــی می خــواهــــد "خاطــــرات " اگر ميدانستم روزي طناب دارم خواهيد شد ، هيچوقت نمي ساختم تان ... این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم همانند توست مرا ” دوست ندارد ” احساس ندارد !
پســر: مـن حسـودیم مـیشه مـوقعی کـه پســرا بهـت نگـاه میکـنن دختـــر:حســـودی نـــکن عزیـــزم پســر: چــــــرا ؟! دختـــر: چــون تــو چیـــزی داری کـه اونا نـدارن ! پســر:چــی ؟ دختــر:♥ قلــــــبم ♥ همیشه نمی شود زد به بی خیالی و گفت : تنها امده ام ٬ تنها می روم... یک وقت هایی ٬ شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ٬کم میاوری ! ... دل وامانده ات یک نفر را می خواهد وقتی تو نیستی همه چیز عادی می شود... بخدا بگو خط و نشان دوزخش را برایم نکشد! هرگز "او دوستم ندارد" |
|
[ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |