عشق یعنی علاقه ذهنی | ||
|
ﺧﺪﺍﯾﺎ
تو را نگاه می کنم
دلم هوای دیروز را کرده ،
لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد آه خدایا!
خدای من امشب دلم گرفته,بیش تر از همیشه. میخواستم باهات حرف بزنم,خواستم برات نامه بنویسم! اما گریه امونمو بریده بود! کاغذ خیس از اشک بود! خدایا! میبینی منو؟میشنوی صدامو؟ تو هم فراموشم کردی؟ تو هم مثل بقیه تنهام گذاشتی؟ چرا؟مگه گناهم چیه؟ خداجونم خستم!خیلی خسته! از زندگی خسته شدم. میشنوی صدامو؟چرا فراموشم کردی؟ چرا؟ نگام کن.ببین منو! خسته شدم! میبینی؟ دیگه تحملم تموم شده دلم شکسته ,عشقم رفته. من چرا زنده ام؟ چرا؟؟ آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم ! وقتي سرخط مي نويسيم:زندگي
در عرض یک لحظه می شه یه نفر رو خرد کرد...
در عرض یک ثانیه می شه یه نفر رو دوست داشت... در عرض یک ساعت می شه عاشق شد... ولی... یه عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد..... پس... فراموشت نمی کنم تا آخر عمر...
دلگیر نشو از حرف آدم ها... نیش زدن طبیعتشونه این مردم سالهاست که به هوای بارانی می گویند: " هوای خراب دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ، زمان مي گذرد و در انتهاي راه مي فهمي شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید...شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟ دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا!!!؟؟؟؟ شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است كه برای بردنش نیازی به پارتی نیست !! نميدونم چرا بعضي وقتا هيچ حرفي براي گفتن نيست دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه فریاد بعد از این همه سکوت....... میگن چرا به یاد خاطرات قدیمت غصه می خوری ؟ برای رفتنت دنبال بهانه نباش! اگر از من خسته شده ای, كافيست, فقط يک كلمه بگويی: "برو" و من خواهم رفت, بی هيچ سوالی... مهم برایم, خنده های تو است, نه اشک های من... ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟ جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه ديشب خدا داشت ازم امتحان مي گرفت .. ادامه مطلب
دوتا رفیق بودند که همیشه با هم شراب میخوردند.
اگه میدونستی که چقدر تنهام برام اشک می ریختی اما اگه میدونستی که چقدر اشک می ریزم هیچ وقت تنهام نمی زاشتی عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است
فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است تنهایی یعنی زل بزنی به آی دی روشن طرف و هی بگی لعنتی پی ام بده...
با تو ام اي سهراب...اي به پاكي چون آب. يادته گفتي بهم ، اومدي سراغ من نرم و آهسته بيا كه مبادا تركي برداره چيني نازك تنهاییت. اومدم آهسته نرمترازيك پرقو .خسته ازدوري راه. خسته وچشم به راه.
يادته می گفتی گاهگاهی قفسی می سازم ، می فروشم به شما تا با آواز شقايق كه در آن زندانی است دل تنهاييتان تازه شود. ديگه حتي اون شقايقی كه اسير قفسه سهراب! ساحل يه نفسه ، نداره تازگی برای اين دل تنهايي من، پس كجاست اون قفس شقايقت ، منو با خودت ببر به قايقت . راست مي گفتي كاش مردم دانه هاي دلشان پيدا بود...آره... كاشكي دلشون شيدا بود. من به دنبال يه چيز بهترينم سهراب ، تو خودت گفتي بهم بهترين چيز رسيدن به نگاهی ست كه از حادثه عشق تر است. قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
وای از نارفیقی که در رفاقت گم شود
ببین زخمهایم کهنه شده اند زخم تازه بزن هنوز به استخوان نرسیدم هنوز هستم در هوای تو نفس میکشم فقط میترسم برای دستهای ظریفت که از سنگینی تیزی خسته شود راه بر دهانم ببند مقاومت نخوام کرد درآغوشت جان میدهم
دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما به مانند شیشه شکستنم آسان بود گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود وقـتـي دل ِ کـسـي رو بـشـکـنـيـد |
|
[ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |