قالب سبز


عشق یعنی علاقه ذهنی
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یعنی علاقه ذهنیو آدرس alonem.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لوگو دوستان

 

ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ...
ﻫﺮ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ
ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭘﺲ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻖ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﻣﺤﺒﺖ , ﺻﺒﻮﺭﯼ , ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
ﺯﯾﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ...

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:9 ] [ MOHAMMAD ]

 

تو را نگاه می کنم

خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!

بیدار شو

با قلب و سر رنگین خود

بد شگونی شب را بگیر

تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود

زورق ها در آب های کم عمقند...

خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!

جهان این گونه آغاز می شود:

موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند

(تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی

وخواب را فرا می خوانی)

بیدار شو تا از پی ات روان شوم

تنم بی تاب تعقیب توست!

می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم

از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب

می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:7 ] [ MOHAMMAD ]

 

دلم هوای دیروز را کرده ،
هوای روزهای کودکی را ..
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد !

.
.
.
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم ؛
الفبای زندگی را ..
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند .
دلم میخواهد اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !



دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم .
دلم میخواهد ...
می شود باز هم کودک شد ؟؟؟؟ ..
راستی خدا!
دلم ، فردا هوای امروز را می کند؟؟!

 

 

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:5 ] [ MOHAMMAD ]

 

لیلی قصه اش را دوباره خواند . برای هزارمین بار.... ومثل هربار لیلی قصه باز هم مرد

لیلی گریست وگفت :کاش اینگونه نبود

خدا گفت :هیچ کس جزتو قصه ات را تغییر نخواهد داد !!

لیلی! قصه ات را عوض کن...

لیلی اما میترسید . لیلی به مردن عادت داشت .

تاریخ به مردن لیلی خو کرده بود..

خدا گفت : لیلی عشق میورزد تا نمیرد . دنیا لیلی زنده میخواهد

لیلی آه نیست . لیلی اشک نیست . لیلی معشوقی مرده در تاریخ نیست ..

لیلی ! زندگی کن...

اگر لیلی بمیرد ، دیگر چه کسی لیلی به دنیا بیاورد ؟

چه کسی گیسوان دختران عاشق را ببافد؟...

چه کسی طعام نور در سفره های خوشبختی بچیند؟

چه کسی غبار اندوه را از طاقچه های زندگی بروبد؟ ؟..

چه کسی پیراهن عشق را بدوزد ؟ ؟ ...

لیلی قصه ات را دوباره بنویس ..

لیلی به قصه اش بازگشت....

این بار اما نه به قصد مردن .

که به قصد زندگی .

و آن وقت به یاد آورد که تاریخ پر بوده از لیلی های ساده گمنام .......

[ دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:4 ] [ MOHAMMAD ]

آه خدایا!

 

خدای من امشب دلم گرفته,بیش تر از همیشه.

میخواستم باهات حرف بزنم,خواستم برات نامه بنویسم!

اما گریه امونمو بریده بود!

کاغذ خیس از اشک بود!

خدایا!

میبینی منو؟میشنوی صدامو؟

تو هم فراموشم کردی؟

تو هم مثل بقیه تنهام گذاشتی؟

چرا؟مگه گناهم چیه؟

خداجونم خستم!خیلی خسته!

از زندگی خسته شدم.

میشنوی صدامو؟چرا فراموشم کردی؟

چرا؟

نگام کن.ببین منو! خسته شدم! میبینی؟ دیگه تحملم تموم شده

دلم شکسته ,عشقم رفته.

من چرا زنده ام؟

چرا؟؟

[ دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1:19 ] [ MOHAMMAD ]

آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !

و فهمیدم…

تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه

درکش کنم

[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, ] [ 22:44 ] [ MOHAMMAD ]

وقتي سرخط مي نويسيم:زندگي

نيم نگاهي هم به اخر خط داشته باشيم كه كج نرويم!

زيرا زندگي يك بوم نقاشي است كه در ان از پاك كردن خبري نيست!!!!!!!!

[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, ] [ 22:44 ] [ MOHAMMAD ]

 

در عرض یک لحظه می شه یه نفر رو خرد کرد...

 

در عرض یک ثانیه می شه یه نفر رو دوست داشت...

در عرض یک ساعت می شه عاشق شد...

ولی...

یه عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد.....

پس...

فراموشت نمی کنم تا آخر عمر...

 

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:12 ] [ MOHAMMAD ]

دلگیر نشو از حرف آدم ها...

نیش زدن طبیعتشونه

این مردم سالهاست که به هوای بارانی می گویند:

" هوای خراب

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:4 ] [ MOHAMMAD ]

دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی

کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و

ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:2 ] [ MOHAMMAD ]

زمان مي گذرد و در انتهاي راه مي فهمي
چقدر حرف نگفته در دل داري
حرفهاي كه مي توانست
راهي بسوي عشق باشد
حرفهاي نا تمامي كه
در كوچهاي بن بست زندگي اسيرند
ناگهان
لحظه غربت مي رسد
و تو در مي يابي
كه چقدر
زود
دير شده

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 19:14 ] [ MOHAMMAD ]

شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید...شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟ دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا!!!؟؟؟؟

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 19:9 ] [ MOHAMMAD ]

شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است كه برای بردنش نیازی به پارتی نیست !!

برایش مهم نیست كه تو

"شاهی یا گدا" !


مردی یا زن
!


هر چه كه هستی ، باش !

فقط تنها شرطش این است كه ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 20:1 ] [ MOHAMMAD ]

نميدونم چرا بعضي وقتا هيچ حرفي براي گفتن نيست
دلت پره از حرف اما نميتوني به زبون بياري
حتي نميتوني بنويسي
وقتي قلم به دست ميگيري و كاغذ رو جلوي دستت ميذاري....
مات و مبهوت ميموني....
بازم به فكر فرو ميري...فكر...فكر...فكر....
انگار هجوم كلمات كه توي مغزت انبوه شدن، قصد بيرون اومدن ندارن
شايد ميدونن كه امن ترين جا همون جاست...
دوست داري به يه نقطه خيره بشي و فقط سراپا بشي نگاه....نگاهي پر از سكوت....پر از فرياد

گاهي وقتها آدم دلش پر از حرف نگفتس
دلش ميخواد فرياد بزنه
دوست داره بگه اون چيزايي كه روي دلش سنگيني ميكنه
اما....
شايد براي اوني كه ميخواد بگه، شنيدني نباشه
شايد گفتنش بي فايده باشه
شايد ....
شايد سكوت چاره باشه
شايد

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:26 ] [ MOHAMMAD ]

دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه

او عــــاشــــق نـــیــسـت ،

دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه...


...


مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ،



دردم ایــــــن است کــــــه......

بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ...

مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟!

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:21 ] [ MOHAMMAD ]

فریاد بعد از این همه سکوت.......
.
.
.
میگن چرا تحت فشارش گذاشتی ؟
سکوت می کنم
میگن چرا نمی ذاری هر کاری می خواد بکنه؟
سکوت می کنم
میگن چرا وقتی از پیش تو می ره ناراحت می شی؟
سکوت می کنم
میگن چرا اگه بهت توجه نکنه ازش دلخور می شی؟
سکوت می کنم
میگن چرا وقتی با می ره با یکی دیگه اشک می ریزی؟
سکوت می کنم
میگن چرا تموم لحظه هاتو در حسرت با اون بودن خراب میکنی؟
سکوت می کنم

میگن چرا به یاد خاطرات قدیمت غصه می خوری ؟
سکوت می کنم
میگن چرا تموم کارهاشو زیر نظر داری؟
سکوت می کنم
میگن چرا در حسرت دیدنشی در صورتی که می دونی ناراحتت می کنه؟
سکوت می کنم
میگن چرا از عالم بریدی و چسبیدی به کسی که برات از یه نفر هم نمی گذره؟
سکوت می کنم
میگن چرا واسش هر کاری می کنی در حالی که می دونی فراموشکاره؟
سکوت می کنم
میگن چرا در برابر توهین وتمسخرش سکوت می کنی؟
.
.
.

چرا؟چرا؟چرا؟
.
.
.

فریــــــــــــاد مـــــــــی زنم....!
.
.
.
چــــــون دوستـــــــــــش دارم

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:14 ] [ MOHAMMAD ]

برای رفتنت دنبال بهانه نباش!


اگر از من خسته شده ای,

كافيست, فقط يک كلمه بگويی:

"
برو"

و من خواهم رفت,

بی هيچ سوالی...

مهم برایم, خنده های تو است,

نه اشک های من...
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:11 ] [ MOHAMMAD ]

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟ جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه
غصه بخوري من همه جا باهاتم . تو تنها نيستي . توکوله بارت عشق ميزارم که بگذري، قلب ميزارم که جا بدي،
اشک ميدم که همراهيت کنه، ومرگ که بدوني برميگردي پيشم

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند،
دوست بداريم

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:10 ] [ MOHAMMAD ]

ديشب خدا داشت ازم امتحان مي گرفت ..
آره امتحان...
گفت اين عبارات رو که مي گم بنويس..:
منم نوشتم...
دوست داشتن ...
عشق ...
مردن ...
دلتنگي ...
تنهايي...
خدا..
باور...
اشک...
رفطن...
دوستت دارم...
عاشقتم ...
بي تو ميميرم ...
دلم برات تنگه ...
بي تو تنهام.. .
به خدا قسم...
اما تو باور نداري....
اما تو ديگه رفطي....
خدا يه نگاهي بهم انداخت گفت...:


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:7 ] [ MOHAMMAD ]


یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید

آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را
معنا می کنند.

برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه
بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند

«با هم بودن درتحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه
بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه
خود را برای ابرازعشقبیان کند،داستان کوتاهی تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند
طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای
تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره
شده بود.
شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای
فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات
کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان
حرکت کرد.
همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش
را تنها گذاشت.
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های
مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به
محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می انید آن مرد در لحظه های آخر
زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را
تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که
«عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.
از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه
عاشقت بود.››
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود
که ادامه داد:
همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که
حرکتی انجام می دهد
و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن
جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین
و بی ریاترین ترین راه پدرم
برای بیان عشق خود به مادرم و من بود..

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 22:1 ] [ MOHAMMAD ]

دوتا رفیق بودند که همیشه با هم شراب میخوردند.
یکیشون میمیره

چند وقت بعدش اون یکی رفیقه میره میخونه به ساقی میگه 2 تا پیک بریز.
ساقی میگه چرا 2 تا؟
میگه یکی برا خودم یکی به یاد رفیقم.
...
1 سال بعد رفیقه وقتی میره میخونه به ساقی میگه 1 پیک بریز؛ ساقی میگه
رفیق تو فراموش کردی؟
میگه نه. خودم توبه کردم، میزنم به یاد رفیقم...
دم هرچی رفیق بامرامه گرم....

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 14:6 ] [ MOHAMMAD ]

 

اگه میدونستی که چقدر تنهام برام اشک می ریختی

اما اگه میدونستی که چقدر اشک می ریزم

هیچ وقت تنهام نمی زاشتی

عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است

 

 

فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است

عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است

عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست

بلکه صبر کردن و ادامه دادن است

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:38 ] [ MOHAMMAD ]

تنهایی یعنی زل بزنی به آی دی روشن طرف و هی بگی لعنتی پی ام بده...
بعد یارو آف می شه...!


تنهایی یعنی اینکه تو بزرگسالی دلت بغل بخواد.حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...

تنهایی یعنی هر روز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری رو ببینی...

تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری

تنهایی یعنی شبا با هندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تا گوشات و بالشتت خیس بشه....

تنهایی یعنی تو این هوای دو نفره دلت بخواد با یکی بری قدم بزنی اما هر چی فکر می کنی کسی رو پیدا نکنی...

تنهایی یعنی شارژ گوشیت تو 24 ساعت یه خطش هم کم نشه...

تنهایی یعنی اینکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شد دیگه جواب اس ام استم نده...

تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!

تنهایی یعنی : من ، تو ; ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت . . .

تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!

تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!

تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!

تنهایی یعنی یه آدم با یه عالمه سوال بی جواب. یعنی یه دنیا حرف. یعنی چشم انتظاری. یعنی گریه کنی و تو آینه بگی چرا؟؟؟؟؟!!!!


 

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:34 ] [ MOHAMMAD ]

 

 

با تو ام اي سهراب...اي به پاكي چون آب.
يادته گفتي بهم تا شقايق زنده ست زندگي بايد كرد. نيستي
سهراب ببينی كه شقايق هم مرد ، ديگه باید به چه کسی دلخوش کرد.

يادته گفتي بهم ، اومدي سراغ من نرم و آهسته بيا كه مبادا تركي برداره چيني نازك تنهاییت. اومدم آهسته نرمترازيك پرقو .خسته ازدوري راه. خسته وچشم به راه.

 

 

يادته گفتی بهم ، عاشقی يعني دچار، فكر كنم شدم دچار . تو خودت گفتی چه تنهاست ماهی اگه دچار دريا باشه، آره تنها باشه يار غمها باشه.
يادته می گفتی گاهگاهی قفسی می سازم ، می فروشم به شما تا با آواز شقايق كه در آن زندانی است دل تنهاييتان تازه شود.

ديگه حتي اون شقايقی كه اسير قفسه سهراب! ساحل يه نفسه ، نداره تازگی برای اين دل تنهايي من، پس كجاست اون قفس شقايقت ، منو با خودت ببر به قايقت .
راست مي گفتي كاش مردم دانه هاي دلشان پيدا بود...آره... كاشكي دلشون شيدا بود.
من به دنبال يه چيز بهترينم سهراب ، تو خودت گفتي بهم بهترين چيز
رسيدن به نگاهی ست كه از حادثه عشق تر است.
[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:26 ] [ MOHAMMAD ]

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:24 ] [ MOHAMMAD ]

 

 
وای از نارفیقی که در رفاقت گم شود

 

ببین زخمهایم کهنه شده اند

زخم تازه بزن

هنوز به استخوان نرسیدم

هنوز هستم

در هوای تو نفس میکشم

فقط

میترسم برای دستهای ظریفت

که از سنگینی تیزی خسته شود

راه بر دهانم ببند

مقاومت نخوام کرد

درآغوشت جان میدهم


 

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:21 ] [ MOHAMMAD ]

دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما

کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:59 ] [ MOHAMMAD ]

به مانند شیشه شکستنم آسان بود

ولی

دیگر به من دست نزن...........اینبار زخمیت میکنم

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:55 ] [ MOHAMMAD ]

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، يك انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم !!
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند ....

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:53 ] [ MOHAMMAD ]

وقـتـي دل ِ کـسـي رو بـشـکـنـيـد

هـر کــاري هـم کـه بـعـد از اون بــراش انـجـام بـديـن

اون ديــگـه هـيـچـوقـت بــراتون هـمــون "آدم ِ ســابـق" نـمـي شــه

هـيـچ وقـت !!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:50 ] [ MOHAMMAD ]
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 18 صفحه بعد
.: Weblog Themes By GreenSkin :.

درباره وبلاگ

در چشمانم تنهایی ام را پنهان می کنم در دلم ، دلتنگی ام را در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را در لبخندم ، غصه هایم را
امکانات وب