قالب سبز


عشق یعنی علاقه ذهنی
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یعنی علاقه ذهنیو آدرس alonem.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لوگو دوستان

آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !

و فهمیدم…

تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه

درکش کنم

[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, ] [ 22:44 ] [ MOHAMMAD ]

وقتي سرخط مي نويسيم:زندگي

نيم نگاهي هم به اخر خط داشته باشيم كه كج نرويم!

زيرا زندگي يك بوم نقاشي است كه در ان از پاك كردن خبري نيست!!!!!!!!

[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, ] [ 22:44 ] [ MOHAMMAD ]

 

در عرض یک لحظه می شه یه نفر رو خرد کرد...

 

در عرض یک ثانیه می شه یه نفر رو دوست داشت...

در عرض یک ساعت می شه عاشق شد...

ولی...

یه عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد.....

پس...

فراموشت نمی کنم تا آخر عمر...

 

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:12 ] [ MOHAMMAD ]

دلگیر نشو از حرف آدم ها...

نیش زدن طبیعتشونه

این مردم سالهاست که به هوای بارانی می گویند:

" هوای خراب

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:4 ] [ MOHAMMAD ]

دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی

کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و

ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*

[ سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ] [ 23:2 ] [ MOHAMMAD ]

زمان مي گذرد و در انتهاي راه مي فهمي
چقدر حرف نگفته در دل داري
حرفهاي كه مي توانست
راهي بسوي عشق باشد
حرفهاي نا تمامي كه
در كوچهاي بن بست زندگي اسيرند
ناگهان
لحظه غربت مي رسد
و تو در مي يابي
كه چقدر
زود
دير شده

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 19:14 ] [ MOHAMMAD ]

شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید...شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟ دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا!!!؟؟؟؟

[ جمعه 16 تير 1391برچسب:, ] [ 19:9 ] [ MOHAMMAD ]

شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است كه برای بردنش نیازی به پارتی نیست !!

برایش مهم نیست كه تو

"شاهی یا گدا" !


مردی یا زن
!


هر چه كه هستی ، باش !

فقط تنها شرطش این است كه ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 20:1 ] [ MOHAMMAD ]

نميدونم چرا بعضي وقتا هيچ حرفي براي گفتن نيست
دلت پره از حرف اما نميتوني به زبون بياري
حتي نميتوني بنويسي
وقتي قلم به دست ميگيري و كاغذ رو جلوي دستت ميذاري....
مات و مبهوت ميموني....
بازم به فكر فرو ميري...فكر...فكر...فكر....
انگار هجوم كلمات كه توي مغزت انبوه شدن، قصد بيرون اومدن ندارن
شايد ميدونن كه امن ترين جا همون جاست...
دوست داري به يه نقطه خيره بشي و فقط سراپا بشي نگاه....نگاهي پر از سكوت....پر از فرياد

گاهي وقتها آدم دلش پر از حرف نگفتس
دلش ميخواد فرياد بزنه
دوست داره بگه اون چيزايي كه روي دلش سنگيني ميكنه
اما....
شايد براي اوني كه ميخواد بگه، شنيدني نباشه
شايد گفتنش بي فايده باشه
شايد ....
شايد سكوت چاره باشه
شايد

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:26 ] [ MOHAMMAD ]

دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه

او عــــاشــــق نـــیــسـت ،

دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه...


...


مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت ،



دردم ایــــــن است کــــــه......

بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا ...

مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم؟!

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:21 ] [ MOHAMMAD ]

فریاد بعد از این همه سکوت.......
.
.
.
میگن چرا تحت فشارش گذاشتی ؟
سکوت می کنم
میگن چرا نمی ذاری هر کاری می خواد بکنه؟
سکوت می کنم
میگن چرا وقتی از پیش تو می ره ناراحت می شی؟
سکوت می کنم
میگن چرا اگه بهت توجه نکنه ازش دلخور می شی؟
سکوت می کنم
میگن چرا وقتی با می ره با یکی دیگه اشک می ریزی؟
سکوت می کنم
میگن چرا تموم لحظه هاتو در حسرت با اون بودن خراب میکنی؟
سکوت می کنم

میگن چرا به یاد خاطرات قدیمت غصه می خوری ؟
سکوت می کنم
میگن چرا تموم کارهاشو زیر نظر داری؟
سکوت می کنم
میگن چرا در حسرت دیدنشی در صورتی که می دونی ناراحتت می کنه؟
سکوت می کنم
میگن چرا از عالم بریدی و چسبیدی به کسی که برات از یه نفر هم نمی گذره؟
سکوت می کنم
میگن چرا واسش هر کاری می کنی در حالی که می دونی فراموشکاره؟
سکوت می کنم
میگن چرا در برابر توهین وتمسخرش سکوت می کنی؟
.
.
.

چرا؟چرا؟چرا؟
.
.
.

فریــــــــــــاد مـــــــــی زنم....!
.
.
.
چــــــون دوستـــــــــــش دارم

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:14 ] [ MOHAMMAD ]

برای رفتنت دنبال بهانه نباش!


اگر از من خسته شده ای,

كافيست, فقط يک كلمه بگويی:

"
برو"

و من خواهم رفت,

بی هيچ سوالی...

مهم برایم, خنده های تو است,

نه اشک های من...
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:11 ] [ MOHAMMAD ]

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟ جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه
غصه بخوري من همه جا باهاتم . تو تنها نيستي . توکوله بارت عشق ميزارم که بگذري، قلب ميزارم که جا بدي،
اشک ميدم که همراهيت کنه، ومرگ که بدوني برميگردي پيشم

دوست داشتن کساني که دوستمان مي‌دارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند،
دوست بداريم

[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:10 ] [ MOHAMMAD ]

ديشب خدا داشت ازم امتحان مي گرفت ..
آره امتحان...
گفت اين عبارات رو که مي گم بنويس..:
منم نوشتم...
دوست داشتن ...
عشق ...
مردن ...
دلتنگي ...
تنهايي...
خدا..
باور...
اشک...
رفطن...
دوستت دارم...
عاشقتم ...
بي تو ميميرم ...
دلم برات تنگه ...
بي تو تنهام.. .
به خدا قسم...
اما تو باور نداري....
اما تو ديگه رفطي....
خدا يه نگاهي بهم انداخت گفت...:


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, ] [ 12:7 ] [ MOHAMMAD ]


یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید

آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را
معنا می کنند.

برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه
بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند

«با هم بودن درتحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه
بیان عشق می دانند.

در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه
خود را برای ابرازعشقبیان کند،داستان کوتاهی تعریف کرد:
یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند
طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای
تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره
شده بود.
شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای
فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات
کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان
حرکت کرد.
همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش
را تنها گذاشت.
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های
مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به
محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می انید آن مرد در لحظه های آخر
زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را
تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که
«عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.
از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه
عاشقت بود.››
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود
که ادامه داد:
همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که
حرکتی انجام می دهد
و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن
جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین
و بی ریاترین ترین راه پدرم
برای بیان عشق خود به مادرم و من بود..

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 22:1 ] [ MOHAMMAD ]

دوتا رفیق بودند که همیشه با هم شراب میخوردند.
یکیشون میمیره

چند وقت بعدش اون یکی رفیقه میره میخونه به ساقی میگه 2 تا پیک بریز.
ساقی میگه چرا 2 تا؟
میگه یکی برا خودم یکی به یاد رفیقم.
...
1 سال بعد رفیقه وقتی میره میخونه به ساقی میگه 1 پیک بریز؛ ساقی میگه
رفیق تو فراموش کردی؟
میگه نه. خودم توبه کردم، میزنم به یاد رفیقم...
دم هرچی رفیق بامرامه گرم....

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 14:6 ] [ MOHAMMAD ]

 

اگه میدونستی که چقدر تنهام برام اشک می ریختی

اما اگه میدونستی که چقدر اشک می ریزم

هیچ وقت تنهام نمی زاشتی

عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است

 

 

فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است

عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است

عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست

بلکه صبر کردن و ادامه دادن است

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:38 ] [ MOHAMMAD ]

تنهایی یعنی زل بزنی به آی دی روشن طرف و هی بگی لعنتی پی ام بده...
بعد یارو آف می شه...!


تنهایی یعنی اینکه تو بزرگسالی دلت بغل بخواد.حتی بیشتر از وقتی که بچه بودی...

تنهایی یعنی هر روز توی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره ی کسی که دوست داری رو ببینی...

تنهایی یعنی اینکه شبا گوشیت رو رو سایلنت نذاری

تنهایی یعنی شبا با هندزفری تو جات آهنگ گوش کنی تا گوشات و بالشتت خیس بشه....

تنهایی یعنی تو این هوای دو نفره دلت بخواد با یکی بری قدم بزنی اما هر چی فکر می کنی کسی رو پیدا نکنی...

تنهایی یعنی شارژ گوشیت تو 24 ساعت یه خطش هم کم نشه...

تنهایی یعنی اینکه صمیمی ترین دوستت وقتی عاشق شد دیگه جواب اس ام استم نده...

تنهایی یعنی وقتی با دوستات توو یه جمعی هستی و اونا میخندن تو تو فکر فرو بری و به اونی که پیشت نیست فکر کنی!!!!

تنهایی یعنی : من ، تو ; ما
یادت هست ؟
تمام شد …
حالا : تو ، او ; شما
من هم به سلامت . . .

تنهایی یعنی این که کسی رو نداشته باشی که منتظرت باشه کسی که به خاطرش بخوای پیشرفت کنی،تنهایی یعنی این،یعنی تو چش باشی و هیچوقت دیده نشی!

تنهایی یعنی لحظه ای که حتی خدا هم فراموش میشه!!!...........لحظه ای که فکر میکنیم اون داره میخنده و ما گریه ... و خدا هم فقط نگاه میکنه ...
چقدر سخت هست تنهایی ای که خدا توش نیست !!!

تنهایی یعنی هزاران سه نقطه ای که در حضورت میگذارم و هیچ کدامش را نمیفهمی...!!

تنهایی یعنی یه آدم با یه عالمه سوال بی جواب. یعنی یه دنیا حرف. یعنی چشم انتظاری. یعنی گریه کنی و تو آینه بگی چرا؟؟؟؟؟!!!!


 

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:34 ] [ MOHAMMAD ]

 

 

با تو ام اي سهراب...اي به پاكي چون آب.
يادته گفتي بهم تا شقايق زنده ست زندگي بايد كرد. نيستي
سهراب ببينی كه شقايق هم مرد ، ديگه باید به چه کسی دلخوش کرد.

يادته گفتي بهم ، اومدي سراغ من نرم و آهسته بيا كه مبادا تركي برداره چيني نازك تنهاییت. اومدم آهسته نرمترازيك پرقو .خسته ازدوري راه. خسته وچشم به راه.

 

 

يادته گفتی بهم ، عاشقی يعني دچار، فكر كنم شدم دچار . تو خودت گفتی چه تنهاست ماهی اگه دچار دريا باشه، آره تنها باشه يار غمها باشه.
يادته می گفتی گاهگاهی قفسی می سازم ، می فروشم به شما تا با آواز شقايق كه در آن زندانی است دل تنهاييتان تازه شود.

ديگه حتي اون شقايقی كه اسير قفسه سهراب! ساحل يه نفسه ، نداره تازگی برای اين دل تنهايي من، پس كجاست اون قفس شقايقت ، منو با خودت ببر به قايقت .
راست مي گفتي كاش مردم دانه هاي دلشان پيدا بود...آره... كاشكي دلشون شيدا بود.
من به دنبال يه چيز بهترينم سهراب ، تو خودت گفتي بهم بهترين چيز
رسيدن به نگاهی ست كه از حادثه عشق تر است.
[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:26 ] [ MOHAMMAD ]

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:24 ] [ MOHAMMAD ]

 

 
وای از نارفیقی که در رفاقت گم شود

 

ببین زخمهایم کهنه شده اند

زخم تازه بزن

هنوز به استخوان نرسیدم

هنوز هستم

در هوای تو نفس میکشم

فقط

میترسم برای دستهای ظریفت

که از سنگینی تیزی خسته شود

راه بر دهانم ببند

مقاومت نخوام کرد

درآغوشت جان میدهم


 

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 13:21 ] [ MOHAMMAD ]

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:29 ] [ MOHAMMAD ]

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:27 ] [ MOHAMMAD ]

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:26 ] [ MOHAMMAD ]

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:25 ] [ MOHAMMAD ]

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ MOHAMMAD ]

چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت.

چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم.

چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام.

چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ.

چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم.

چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است………

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ MOHAMMAD ]

خداوندا !

تو خيلي بزرگي و من خيلي كوچك


جالب اينجاست !

تو به اين بزرگي ، من كوچك را فراموش نمي كني

ولي ، من به كوچكي تو را فراموش كرده ام.

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:3 ] [ MOHAMMAD ]

دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما

کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:59 ] [ MOHAMMAD ]

به مانند شیشه شکستنم آسان بود

ولی

دیگر به من دست نزن...........اینبار زخمیت میکنم

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:55 ] [ MOHAMMAD ]

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، يك انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند
مراقب بعضی یک ها باشیم !!
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند ....

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:53 ] [ MOHAMMAD ]

چه زیباست نوشتن ، وقتی میدانی او میخواند

چه زیباست سرودن ، وقتی میدانی او میشنود

و چه زیباست دیوانگی به خاطر او ، وقتی میدانی او میبیند . . .

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:50 ] [ MOHAMMAD ]

وقـتـي دل ِ کـسـي رو بـشـکـنـيـد

هـر کــاري هـم کـه بـعـد از اون بــراش انـجـام بـديـن

اون ديــگـه هـيـچـوقـت بــراتون هـمــون "آدم ِ ســابـق" نـمـي شــه

هـيـچ وقـت !!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:50 ] [ MOHAMMAD ]

شاید میان این همه نامردی باید شیطان را ستود که دروغ نگفت . .

جهنم را به جان خرید اما

تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد . . .

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ MOHAMMAD ]

گا!هی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟!
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی و با لبخند میگی:
نه هیچی...

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ MOHAMMAD ]

آنكه دستش را امروز اينقدر محكم گرفته اي...

ديروز عاشق من بود...!

دستانت را خسته نكن...

محكم يا آرام....

فردا تو هم تنهايی

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:44 ] [ MOHAMMAD ]


هیچ از خودت پرسیدی عاقبت این دل عاشق چه میشود؟؟؟

هیچ از خودت سوال کردی به کدامین گناه مرا تنها گذاشتی؟؟؟

کاش لحظه رفتن اندکی تامل می کردی و به گذشته می اندیشیدی به گذشته ای نچندان دور به روز اول آشنایی به قسم هایی که برای هم خوردیم و به قول هایی که به هم دادیم...

تو رفتی!!!

کاش هنگام رفتن تمام مهر و محبتی را که این دل ساده نسبت به تو کسب کرده بود با خود میبردی...

کاش میدانستم صدای چه چه گنجشک ها روزی به پایان میرسد و من تنها می مانم...

تو رفتی!!!

چگونه دلت آمد از دل ساده و قلب مهربانم بگذری قلبی که به عشق تو می تپید و تو آن را تنها گذاشتی...

بعد از تو نه بهار رنگ سبزی برایم دارد نه تابستان برایم معنایی...

تو رفتی!!!

آری تو رفتی و مرا در یخبندان بی کسی ها تنها گذاشتی امیدوارم تنها بمانی نا بدانی با قلب عاشقم چه کردی

کاش تنها بمانی.....!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:38 ] [ MOHAMMAD ]

 

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای كه حول نقطه ی قلب جوان میگردد.

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت…گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست كه بدون اكسیژن می سوزد.

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست كه پایان ندارد
[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:30 ] [ MOHAMMAD ]

نمی دانم چرا ؟

کجا ؟

تا کی ؟

برای چه ؟

ولی رفتی!!!
بی آنکه

به فکر غربت چشمان من

باشی....!!!!!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:28 ] [ MOHAMMAD ]

خیلی سخته اون لحظه ای که یکی به اشتباه بزرگی که در قبال تو کرده اعتراف می کنه!
اشتباهی به بزرگی تباه شدن زندگیت . . .!

و تو فقط بغض می کنی . . .
و این سوال رو لبات یخ می زنه

چرا؟!؟

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:19 ] [ MOHAMMAD ]

.: Weblog Themes By GreenSkin :.

درباره وبلاگ

در چشمانم تنهایی ام را پنهان می کنم در دلم ، دلتنگی ام را در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را در لبخندم ، غصه هایم را
امکانات وب