قالب سبز


عشق یعنی علاقه ذهنی
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یعنی علاقه ذهنیو آدرس alonem.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لوگو دوستان

چه زیباست نوشتن ، وقتی میدانی او میخواند

چه زیباست سرودن ، وقتی میدانی او میشنود

و چه زیباست دیوانگی به خاطر او ، وقتی میدانی او میبیند . . .

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:50 ] [ MOHAMMAD ]

شاید میان این همه نامردی باید شیطان را ستود که دروغ نگفت . .

جهنم را به جان خرید اما

تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد . . .

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ MOHAMMAD ]

گا!هی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟!
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی و با لبخند میگی:
نه هیچی...

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:48 ] [ MOHAMMAD ]

آنكه دستش را امروز اينقدر محكم گرفته اي...

ديروز عاشق من بود...!

دستانت را خسته نكن...

محكم يا آرام....

فردا تو هم تنهايی

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:44 ] [ MOHAMMAD ]


هیچ از خودت پرسیدی عاقبت این دل عاشق چه میشود؟؟؟

هیچ از خودت سوال کردی به کدامین گناه مرا تنها گذاشتی؟؟؟

کاش لحظه رفتن اندکی تامل می کردی و به گذشته می اندیشیدی به گذشته ای نچندان دور به روز اول آشنایی به قسم هایی که برای هم خوردیم و به قول هایی که به هم دادیم...

تو رفتی!!!

کاش هنگام رفتن تمام مهر و محبتی را که این دل ساده نسبت به تو کسب کرده بود با خود میبردی...

کاش میدانستم صدای چه چه گنجشک ها روزی به پایان میرسد و من تنها می مانم...

تو رفتی!!!

چگونه دلت آمد از دل ساده و قلب مهربانم بگذری قلبی که به عشق تو می تپید و تو آن را تنها گذاشتی...

بعد از تو نه بهار رنگ سبزی برایم دارد نه تابستان برایم معنایی...

تو رفتی!!!

آری تو رفتی و مرا در یخبندان بی کسی ها تنها گذاشتی امیدوارم تنها بمانی نا بدانی با قلب عاشقم چه کردی

کاش تنها بمانی.....!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:38 ] [ MOHAMMAD ]

 

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای كه حول نقطه ی قلب جوان میگردد.

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت…گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست كه بدون اكسیژن می سوزد.

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست كه پایان ندارد
[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:30 ] [ MOHAMMAD ]

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:29 ] [ MOHAMMAD ]

نمی دانم چرا ؟

کجا ؟

تا کی ؟

برای چه ؟

ولی رفتی!!!
بی آنکه

به فکر غربت چشمان من

باشی....!!!!!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:28 ] [ MOHAMMAD ]

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:27 ] [ MOHAMMAD ]

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:26 ] [ MOHAMMAD ]

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:25 ] [ MOHAMMAD ]

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ MOHAMMAD ]

چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت.

چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم.

چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام.

چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ.

چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم.

چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است………

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ MOHAMMAD ]

خیلی سخته اون لحظه ای که یکی به اشتباه بزرگی که در قبال تو کرده اعتراف می کنه!
اشتباهی به بزرگی تباه شدن زندگیت . . .!

و تو فقط بغض می کنی . . .
و این سوال رو لبات یخ می زنه

چرا؟!؟

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:19 ] [ MOHAMMAD ]

من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من…

من خودم بودمو يک حس غريب که به صد عشقو هوس مي ارزيد…

من دنبال نگاهي بودم که مرا از پس آن سادگيم مي فهميد…

و خدا ميداند سادگي از ته دل بستگيم پيدا بود

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:17 ] [ MOHAMMAD ]

 

تشنگی بهـــــــــــــانه بود


آبـــــــــــــ را با


لیــــــــــــــوان
تــــــــو


می خـــــــــــــواســــــــ ــــتم

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:16 ] [ MOHAMMAD ]

 

چقدر سخته وقتی میرود و همه میگویند دوستت نداشت
و تو نمیتونی ثابت کنی که هر شب با عاشقانه هایش خوابت میکرد....!

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:12 ] [ MOHAMMAD ]

خداوندا !

تو خيلي بزرگي و من خيلي كوچك


جالب اينجاست !

تو به اين بزرگي ، من كوچك را فراموش نمي كني

ولي ، من به كوچكي تو را فراموش كرده ام.

[ چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ] [ 1:3 ] [ MOHAMMAD ]

کودک زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن. و یک چکاوک در مرغزار نغمه
سر داد. کودک نشنید.او فریاد کشید: خدایا! با من حرف بزن صدای رعد و برق آمد. اما
کودک گوش نکرد. او به دور و برش نگاه کرد و گفت خدایا! بگذار تو را ببینم ستاره ای
درخشید. اما کودک ندید. او فریاد کشید خدایا! معجزه کن نوزادی چشم به جهان گشود.
اما کودک نفهمید. او از سر ناامیدی گریه سر داد و گفت: خدایا به من دست بزن. بگذار
بدانم کجایی.خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید. اما کودک دنبال یک پروانه کرد.
او هیچ درنیافت و از آنجا دور شد

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 19:15 ] [ MOHAMMAD ]

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود
 

ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم
همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم
ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را
فراموش می کردم
[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 19:12 ] [ MOHAMMAD ]

فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!
اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!
گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !
از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!
چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم
همینطور!
چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا
درک کنی!
صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید!
اشکهایم را همه دیدند!
آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در
اینجا گرفتارم!
گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،
فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای
من بیچاره دروغین است!
حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر
اشک نریزم و درون خودم بسوزم !
اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق
تو مردم !
اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد
، عقل در زندگی حاکم نیست!
آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا
بمیرم !
گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و
فراموش نشدنیست است!

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 19:8 ] [ MOHAMMAD ]

وقتی که دنیا دود شد
شاید فراموشت کنم
کاشانه ام نابـــــود شد
شاید فراموشت کنم
آسان ز دستم داده ای
باشد به این هم راضیم
وقتی که اشکم رود شد
شاید فراموشت کنم
هرگز زدستت این چنین
سیلی به احساسم نخورد
باشد بزن بد تر بزن
اما به دســـــــــتانت قسم
وقتی که تارم پود شد
شاید فراموشت کنم

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 19:7 ] [ MOHAMMAD ]

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 14:33 ] [ MOHAMMAD ]

گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود

از هرچه زندگیست دلت سیر می شود

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 14:32 ] [ MOHAMMAD ]

 

در تنهایی خود لحظه ها را برایت گریه کردم


 

در بی کسیم برای تو که همه کسم بودی گریه کردم


 

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم


 

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام گریه کردم


 

ولی اکنون می خندم آری میخندم به تمام لحظه های بچگانه ای که به خاطرت اشک هایم را قربانی کردم

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 14:28 ] [ MOHAMMAD ]

 

خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟

بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 1:12 ] [ MOHAMMAD ]

 

چقدر دوست داشتم یك نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس كه هیچ كس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم! با تویی كه از كنارم گذشتی و حتی یك بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 1:8 ] [ MOHAMMAD ]

 

زمان ! به من آموخت که : دست دادن معنی رفاقت نیست ... بوسیدن قول ماندن نیست ... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ...

 
[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 1:7 ] [ MOHAMMAD ]

 

خیلی ها نفرین میکنن ... تلافی میکنن... اما نه ... نفرین من ... الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره ... تلافی من .... میرم تا به اون برسی ... سره راهت نباشم ... راستی ... قد من دوست داره ...؟

[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 1:4 ] [ MOHAMMAD ]

 

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ،

آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ،


برایت بــه زمیـــن بکوبــم ....

احـســاس من قیمتــی داشــت ،

که تو برای پرداخــت آن فقیــــر بودی..

[ سه شنبه 12 تير 1391برچسب:, ] [ 23:59 ] [ MOHAMMAD ]
صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 18 صفحه بعد
.: Weblog Themes By GreenSkin :.

درباره وبلاگ

در چشمانم تنهایی ام را پنهان می کنم در دلم ، دلتنگی ام را در سکوتم ، حرفهای نگفته ام را در لبخندم ، غصه هایم را
امکانات وب