جاده ی رفتن را اگر بلد نیستی
من مسافر راهیش کرده ام . . بیا تا نشانت بدهم
اگر دلت می خواهد دو کلام ِعاشقانه گوشت را نوازش کند
نشانیِ کافه سینما را می دهم؛ آنجا بازیگر زیاد برایِ ایفایِ این نقش هست
چند روزیست دورت خلوت شده ؟ کسی را می خواهی که وقت بگذرانی با لحظه هایش ؟
بیا! نشانیِ این آدمها را هم دارم . . .
خلاصه اش را بگویم
اگر آمدی تا رفتن بیاموزی
تا کفشِ رفتن به پایت کنی
اینجا هیچ چیز نصیبت نمی شود
اینجا همه چیز بودن است
اگر آمدی . . .
باید چشمانت
دستانت
کلامت
گواهِ بودنت باشند...
ساده بگویمت
باید حوصله کنی!!!
مدت هاست گذشته از روزهایی که بی هیچ ترسی؛ با همه ی بودنم عاشقی می کردم
نظرات شما عزیزان: